گروه بینالملل مشرق - اعلام ائتلاف جنگی عربستان سعودی در پایان تجاوز به یمن بر خلاف آنچه به نظر میرسد، بازگشایی فصل جدیدی از جنگ طولانی عربستان بر ضد این کشور است. روزنامه لبنانی الاخبار با اشاره به این مطلب در مقاله ای نوشت: بعد از اینکه ریاض متوجه هزینههای فراوان عملیات هوایی بیفایده شد و در برابر شکست در تحقق اهداف قابل توجه دچار تردید و تزلزل شد، استفاده از راهکارهای جدیدی را در دستور کار قرار داد که مهمترین آنها حساب کردن بر روی اوضاع داخلی یمن بدون بعید دانستن احتمال حمله زمینی است.
عربستان سعودی به تجاوز خود به یمن پایان نداده، ادامه توقف تجاوز سعودی - آمریکایی بر ضد یمن نیز تنها یک عقبنشینی تاکتیکی برای انتقال به مرحلهای دیگر از جنگ با روشهای متفاوت به شمار میرود. این اقدام در پی آن صورت گرفت که عربستان سعودی در پی استفاده از سلاحهای ممنوعه بینالمللی بر ضد مناطق مسکونی یمن تحت فشارهای بینالمللی گسترده ناشی از نقض قوانین و معاهدات بینالمللی بر آمد.
حمله مذکور به صورت مشخص در منطقه "حی عطان" رخ داده و متجاوزان در جریان آن از بمب های مخصوص ایجاد خلأ مجهز به اورانیوم ضعیف شده استفاده کردند؛ بمب هایی که به اعتقاد کارشناسان بعد از سلاحهای اتمی از نظر ویرانگری در رتبه دوم قرار دارند.
پیام استفاده از این بمبها کاملاً مشخص بود، پیامی که سعودیها به دنبال ابلاغ آن به طرفهای داخلی و خارجی در یمن بودند، آنها از طریق این جنایت که بزرگترین جنایت انجام شده از زمان آغاز تجاوز تاکنون بوده و به شهادت بیش از 39 غیرنظامی و زخمی شدن نزدیک به 500 نفر منجر شد، دو پیام داشتند. اولین پیام خطاب به ملت یمن بود مبنی بر اینکه در صورتی که آنها در برابر حوثی ها نایستند و تسلیم تمایلات و دیکته های عربستان سعودی نشوند، این جنایت ها ادامه خواهد داشت. پیام دوم متوجه روسیه و ایران بود و آن این بود که:«ما سلاحهای اینچنینی و چه بسا قویتر نیز در اختیار داریم.»
بعد از فشارهای گسترده بینالمللی بیانیه "تحقق اهداف جنگ " از سوی متجاوزین اعلام شد و در آن تأکید شد که تهدیدات موجود از بین رفته و امنیت عربستان سعودی و کشورهای همسایه در برابر موشکهای بالستیک و اسکات تضمین شده است، این در حالی بود که عربستان سعودی میدانست که هیچ هدف واقعی را محقق نکرده و هیچ کدام از این موشکها و تهدیدات دیگر را منفجر نکرده است، آنها تنها برای اشباع رویکردهای جنایتکارانه خود غیر نظامیان را هدف قرار داده و آنها را به خاک و خون کشیدند. به این ترتیب تجاوز بر ضد یمن و در 26 روز از انجام حملات هوایی در استانهای مختلف این کشور بدون تحقق حتی یکی از اهداف واقعی اعلام شده متوقف شد.
عربستان سعودی در پی پایداری یمنی ها و استمرار گزینه بسیج عمومی آنها به ویژه در پی سخنرانی عبدالملک الحوثی رهبر جریان انصار الله در یک شنبه گذشته اقدامات غیر حساب شده که متضمن اعتراف به شکست بود را در دستور کار قرار داد. این در حالی بود که عبدالملک الحوثی در سخنرانی خود با زبانی آرام پیامهایی را به عربستان سعودی ارسال کرد که مهمترین آنها این بود که جبهه ملت یمن همان جبهه داخلی است. وی در این سخنرانی هیچ اشارهای به واکنشهای نظامی در مورد جبهه خارجی با دشمن نداشت.
تمرکز الحوثی بر روی جبهه داخلی برخاسته از رویکردی حکیمانه نسبت به ماهیت تحولات بود، مبالغه نیست اگر بگوییم که این سخنرانی موازنههای درگیریها را به هم زد و رویکردهای برنامه کاری عربستان سعودی را 180 درجه تغییر داد و میز را به روی ائتلاف متجاوز به یمن برگرداند. وی در سخنرانی تصریح کرد که ملت یمن از همان شب انجام سخنرانی معرکه را مدیریت خواهد کرد و رویکردهای آن را مشخص خواهد نمود و گزینهها و آینده مورد نظر خود را به متجاوزان تحمیل خواهد کرد.
دشمن برای تحقق اهداف خود تمامی محاسبات را بر روی جبهه داخلی متمرکز کرده بود، این در حالی بود که میدانست که ماجراجویی و کشاندن ارتشهای اشغالگر به حمله زمینی، بدون وجود گروههای داخلی که راه را برای آن باز کنند، گزینهای کاملا شکست خورده است. از سوی دیگر ادامه حملات هوایی نیز گزینهای فرسایشی و شکست خورده و هزینه بر بود و دشمن بنا به دلایل متعدد قادر به ادامه این روند نبود، این دلایل عبارتند از:
اول: هزینههای جنگ مذکور در ابعاد انسانی و مالی و لجستیک بسیار زیاد بود و هر اندازه که چاههای نفت خلیج برای بر عهده گرفتن این هزینهها نفت پمپاژ میکردند، نمیتوانستند آن را تأمین کنند. بویژه اینکه حوثی ها وعده داده بودند که آن ها را دچار فرسایشی می کنند که نمی توانند از آن دوری کنند.
دوم: هر اندازه که دشمن در ارتکاب جنایتهای جنگی بر ضد غیر نظامیان پیشروی میکرد، حامیان داخلی خود را بیشتر از دست میداد. این موضوع در اتفاقات دوشنبه گذشته در نتیجه جنایت زشتی که بر ضد غیر نظامیان و مناطق مسکونی در منطقه فج عطان انجام داد، خود را نشان داد؛ به گونهای که همگان متوجه شکست گسترده در میان حامیان تجاوز به یمن شدند.
افق پیش روی اقدامات آینده سعودی ها در یمن
براساس این اطلاعات دشمن سعودی اقدام به انتخاب گزینههای جدیدی کرد که البته کمهزینه تر و با جسارت کمتر نسبت به گزینههای قبلی نیست، اما دشمن آنها را قطعی و برای رسیدن به نتایج و اهداف در راستای تسلط بر یمن سرنوشتساز میداند. انتقال عربستان سعودی از مرحله ای به مرحله دیگر با تغییر نام حمله از توفان قاطعیت به "بازگرداندن امید" صورت گرفته و نسخه ای از تجربه حمله زمینی آمریکا به سومالی است. این طرح نکات قابل پیش بینی متعددی دارد که در مرحله آینده از ماجراجویی سعودیها ممکن است دیده شود، این نکات شامل موارد زیر است:
- اجرای عملیات ترور افراد و شخصیتهای فرماندهی در ارتش و محافل انصار الله.
- افزایش حمایتهای لجستیک از عناصر القاعده در منطقه حضرموت و ارسال عناصر مسلح جدید به این مناطق جهت استقرار در بخشهایی گستردهتر و مقابله با هر مقاومت داخلی برای از بین بردن آنها. عربستان سعودی به این ترتیب سعی دارد قدرت مقاومت این گروههای تروریستی را برای چند هفته اندک بیشتر هم که شده تقویت نماید.
- ادامه تلاش برای تقویت جایگاه حامیان عربستان سعودی و بالا بردن انگیزههای آنها در جبهههای متعدد شامل عدن و تعز. این اتفاق با توجه به اهمیت و موقعیت جغرافیایی این مناطق استراتژیک حتی ممکن است از طریق هلی برن عناصر مسلح جهت پیروزی در این مناطق رخ دهد.
- تلاش برای به فرسایش کشاندن ارتش یمن در مأرب که از حمایت کمیتههای مردمی برخوردار است. این اقدام احتمالاً از طریق کشاندن آنها به درگیریهای متعدد شامل جنگهای شبهنظامی در بیابان صورت گیرد.
- هدف قرار دادن شخصیتهای فرماندهی در جنبش انصار الله از طریق حملات هوایی. چرا که عربستان اعلام کرده "در صورت نیاز " این حملات ادامه خواهد داشت. ریاض برای رسیدن به این هدف به کمک مزدوران داخلی خود در یمن نیازمند است که همچنان اطلاعات و آمار دقیق را از یمن برای آن ها مخابره کنند.
با وجود تمامی این احتمالات، اقدام عربستان برای آغاز حمله زمینی نیز خیلی بعید به نظر نمیرسد، در صورت رفع فشارها از جبهه داخلی عربستان، ممکن است ریاض عملیات زمینی را در مرزهای شمالی یمن و برخی از مناطق ساحلی مثل ابین و خلیج عدن آغاز کند، علاوه بر این که همزمان پیشروی زمینی آن ها تحت حمایت سازمان القاعده ممکن است در منطقه حضرموت و از طریق گذرگاه مرزی الودیعة انجام شود. البته ریاض در صورت برنامهریزی برای چنین اقدامی باید از جنگی که در طول سالهای 2009 و 2010 بر ضد حوثی ها در مناطق مرزی به راه انداخته، عبرت گیرد، به ویژه آنکه قدرت انصار الله و تسلیحات آنها در آن زمان به اندازه 10 در صد از وضعیت کنونی نیز نبود.
ادامه تجاوز به یمن با روشی دیگر
غالب قنديل تحلیلگر مسائل منطقهای نیز در مقالهای در پایگاه خبری الشرق الجدید نوشت: واقعیت ها نشان میدهد که ائتلاف آمریکایی سعودی بعد از اعلام رسمی توقف عملیات طوفان قاطعیت تاکتیکهایی را در پیش گرفته که ادامه همان جنگی تجاوز طلبانه البته با ابزارهای متعدد دیگر است. هدف اصلی از این اقدامات همان تأثیرگذاری در معادلاتی است که بر روشهای حل سیاسی مسائل در یمن سلطه پیدا کرده و از شکست مفتضحانه ای که ممکن است فروپاشی سیاسی گستردهای در محور سلطه استعماری در منطقه را ایجاد کند، جلوگیری نماید.
قندیل در این مقاله می افزاید: نمودهای ادامه تجاوز سعودی آمریکایی به یمن از حملات هوایی گرفته تا محاصره دریایی که با مشارکت ناوگان آمریکایی دنبال می شود و همچنین مداخله عربستان سعودی از طریق افزایش حمایت از گروههای واپسگرا و مزدور و عناصر تروریستی داعش برای مبارزه با ارتش یمن و کمیتههای مردمی به ویژه در جنوب این کشور ادامه دارد. برنامه ریزان به دنبال ایجاد اقلیمی خودگردان هستند که بتوانند از آن به عنوان پایگاهی برای آغاز حملات نظامی از طریق استراتژی جنگ نیابتی استفاده کنند، هدف از این تلاشها حفظ برگههای تأثیر گذاری در معادلات یمن از طریق فشارها و عملیات متعدد و ایجاد جایگاه و حجم سیاسی برای گروههای باقیمانده وابسته به عربستان در داخل یمن است.
رفتار سیاسی- نظامی عربستان برگرفته از آمریکا و رژیم صهیونیستی است
روش عربستان سعودی در ادامه این عملیات احتمالاً نسخهای مشابه حمله اخیر رژیم اسرائیل به نوار غزه آن هم بعد از اعلام توقف عملیات جنگی است که در نتیجه شکست حملات موشکی برای تأثیرگذاری در مذاکرات سیاسی از طریق میانجی های متعدد صورت گرفت. این تصمیم پس از آن صادر شد که ناتوانی این حملات در ایجاد تغییرات محوری در موازنه های قدرت خود را نشان داد. همین موضوع در معرکه جنگ در یمن نیز تکرار شد و نیروهای ارتش این کشور و یگانهای مردمی پیشرویهایی را در جبهههای متعدد از خود نشان دادند.
با وجود اینکه ایران و روسیه سعی دارند شکست عربستان سعودی در یمن را برای تسهیل در عقبنشینی های بیشتر آمریکا و عربستان برجسته نکنند، اما این شکست بسیار واضح و ملموس است. نتیجه عملی این شکست نیز بسیار گسترده خواهد بود و بعد از بروز واقعیتهای جدید، تأثیرات بلند مدتی در موازنه های منطقه ای خواهد داشت.
عربستان سعودی برای اولین بار پس از دهههای متمادی خود را به عنوان یک قدرت مداخله جوی خارجی نشان داد که به دنبال تسلط و سلطه بر کشور دیگر بود، این در حالی است که ریاض در تمامی جنگها و درگیریهای گذشته موفق شده بود خود را پشت گروههای قوی یمن مخفی نگه دارد و فعالیتهای سیاسی و عملی خود را با نفوذ در این گروهها و با روش سیاسی آنها دنبال کند.
این بار عربستان سعودی در یمنِ متحول شده به سختی به دنبال شرکا و متحدانی برای خود میگردد، آن هم بعد از اینکه بر ضد علی عبدالله صالح کودتا کرده و نفوذ قبیله ای خاندان آل احمر را از دست داده است. از این منظر ریاض به دنبال جلب توجه برخی گروههای جنبش جنوبی است که شاخههای مشخص القاعده بر ضد آنها شورش کرده اند. ریاض همچنین چارهای جز پناه بردن به شاخه واپس گرای اخوانالمسلمین و حمایت از گروههای داعشی در یمن و تلاش برای جمعآوری مزدوران و بسیج آنها بر ضد ارتش یمن در میان جمع اندکی از عناصر بروکراتیک در این کشور که با منابع مالی و وعدههای متعدد در مورد آینده سیاسی و ادامه هژمونی عربستان سعودی فریب می خورند، برای خود نمیبیند.
تمرکز در توقف نهایی تجاوز و پایان محاصره یمن در تمامی ابعاد خود هدف طبیعی گروههای ملیگرای یمن است که باید برای تحقق آن در تمامی ابعاد و اتفاقات و با استفاده از تمامی ابزارهای بازدارنده لازم دنبال شود. این تحرکات باید تلاشهای عربستان سعودی برای تحمیل روش مذاکره زیر آتش جنگ را که برگرفته از تجربههای صهیونیستی است، متوقف نماید. در همین راستا است که مقامات ملی گرای یمن اعلام کردند که توقف تجاوز عربستان پیش شرط آغاز گفتگوهای سیاسی در یمن بدون قید و شرط است که باید در مکانی بیطرف انجام گیرد تا روشهای اجرای توافق و سازش و مشارکت مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.
وظیفه دوستان ملت یمن و به ویژه روسیه و ایران حمایت از مواضع رهبران ملیگرای این کشور و سختگیری و موضعگیری در مورد لزوم رفع محاصره و توقف تجاوز به یمن است و آنها باید این موضوعات را به متحدان عربستان سعودی به ویژه آمریکا و پاکستان و ترکیه و مصر که به دنبال پوشش انزوا و شکست این کشور در یمن هستند، ابلاغ کنند.
دستاورد گرانبهای سعودی ها که در طی جنگ برای یمن محقق کرد، به عرصه رساندن ملی گرایی یمنی ها و متحد کردن جریانهای فعال در جامعه پیرامون پروژه استقلال طلب ملی بود و این رویکرد برای تقویت خود به توجه سیاسی و عملی نیاز دارد. همچنین هر اندازه نمودهای تجاوز و مداخله و خودکامگی در رفتار سعودی ها که ناشی از ناتوانی در تسلیم شدن در قبال تحولات و متغیرات این کشور است، بیشتر شود، این رویکردهای استقلال طلبانه تقویت خواهند شد.
عربستان سعودی به تجاوز خود به یمن پایان نداده، ادامه توقف تجاوز سعودی - آمریکایی بر ضد یمن نیز تنها یک عقبنشینی تاکتیکی برای انتقال به مرحلهای دیگر از جنگ با روشهای متفاوت به شمار میرود. این اقدام در پی آن صورت گرفت که عربستان سعودی در پی استفاده از سلاحهای ممنوعه بینالمللی بر ضد مناطق مسکونی یمن تحت فشارهای بینالمللی گسترده ناشی از نقض قوانین و معاهدات بینالمللی بر آمد.
حمله مذکور به صورت مشخص در منطقه "حی عطان" رخ داده و متجاوزان در جریان آن از بمب های مخصوص ایجاد خلأ مجهز به اورانیوم ضعیف شده استفاده کردند؛ بمب هایی که به اعتقاد کارشناسان بعد از سلاحهای اتمی از نظر ویرانگری در رتبه دوم قرار دارند.
پیام استفاده از این بمبها کاملاً مشخص بود، پیامی که سعودیها به دنبال ابلاغ آن به طرفهای داخلی و خارجی در یمن بودند، آنها از طریق این جنایت که بزرگترین جنایت انجام شده از زمان آغاز تجاوز تاکنون بوده و به شهادت بیش از 39 غیرنظامی و زخمی شدن نزدیک به 500 نفر منجر شد، دو پیام داشتند. اولین پیام خطاب به ملت یمن بود مبنی بر اینکه در صورتی که آنها در برابر حوثی ها نایستند و تسلیم تمایلات و دیکته های عربستان سعودی نشوند، این جنایت ها ادامه خواهد داشت. پیام دوم متوجه روسیه و ایران بود و آن این بود که:«ما سلاحهای اینچنینی و چه بسا قویتر نیز در اختیار داریم.»
عربستان سعودی در پی پایداری یمنی ها و استمرار گزینه بسیج عمومی آنها به ویژه در پی سخنرانی عبدالملک الحوثی رهبر جریان انصار الله در یک شنبه گذشته اقدامات غیر حساب شده که متضمن اعتراف به شکست بود را در دستور کار قرار داد. این در حالی بود که عبدالملک الحوثی در سخنرانی خود با زبانی آرام پیامهایی را به عربستان سعودی ارسال کرد که مهمترین آنها این بود که جبهه ملت یمن همان جبهه داخلی است. وی در این سخنرانی هیچ اشارهای به واکنشهای نظامی در مورد جبهه خارجی با دشمن نداشت.
تمرکز الحوثی بر روی جبهه داخلی برخاسته از رویکردی حکیمانه نسبت به ماهیت تحولات بود، مبالغه نیست اگر بگوییم که این سخنرانی موازنههای درگیریها را به هم زد و رویکردهای برنامه کاری عربستان سعودی را 180 درجه تغییر داد و میز را به روی ائتلاف متجاوز به یمن برگرداند. وی در سخنرانی تصریح کرد که ملت یمن از همان شب انجام سخنرانی معرکه را مدیریت خواهد کرد و رویکردهای آن را مشخص خواهد نمود و گزینهها و آینده مورد نظر خود را به متجاوزان تحمیل خواهد کرد.
اول: هزینههای جنگ مذکور در ابعاد انسانی و مالی و لجستیک بسیار زیاد بود و هر اندازه که چاههای نفت خلیج برای بر عهده گرفتن این هزینهها نفت پمپاژ میکردند، نمیتوانستند آن را تأمین کنند. بویژه اینکه حوثی ها وعده داده بودند که آن ها را دچار فرسایشی می کنند که نمی توانند از آن دوری کنند.
دوم: هر اندازه که دشمن در ارتکاب جنایتهای جنگی بر ضد غیر نظامیان پیشروی میکرد، حامیان داخلی خود را بیشتر از دست میداد. این موضوع در اتفاقات دوشنبه گذشته در نتیجه جنایت زشتی که بر ضد غیر نظامیان و مناطق مسکونی در منطقه فج عطان انجام داد، خود را نشان داد؛ به گونهای که همگان متوجه شکست گسترده در میان حامیان تجاوز به یمن شدند.
افق پیش روی اقدامات آینده سعودی ها در یمن
براساس این اطلاعات دشمن سعودی اقدام به انتخاب گزینههای جدیدی کرد که البته کمهزینه تر و با جسارت کمتر نسبت به گزینههای قبلی نیست، اما دشمن آنها را قطعی و برای رسیدن به نتایج و اهداف در راستای تسلط بر یمن سرنوشتساز میداند. انتقال عربستان سعودی از مرحله ای به مرحله دیگر با تغییر نام حمله از توفان قاطعیت به "بازگرداندن امید" صورت گرفته و نسخه ای از تجربه حمله زمینی آمریکا به سومالی است. این طرح نکات قابل پیش بینی متعددی دارد که در مرحله آینده از ماجراجویی سعودیها ممکن است دیده شود، این نکات شامل موارد زیر است:
- افزایش حمایتهای لجستیک از عناصر القاعده در منطقه حضرموت و ارسال عناصر مسلح جدید به این مناطق جهت استقرار در بخشهایی گستردهتر و مقابله با هر مقاومت داخلی برای از بین بردن آنها. عربستان سعودی به این ترتیب سعی دارد قدرت مقاومت این گروههای تروریستی را برای چند هفته اندک بیشتر هم که شده تقویت نماید.
- ادامه تلاش برای تقویت جایگاه حامیان عربستان سعودی و بالا بردن انگیزههای آنها در جبهههای متعدد شامل عدن و تعز. این اتفاق با توجه به اهمیت و موقعیت جغرافیایی این مناطق استراتژیک حتی ممکن است از طریق هلی برن عناصر مسلح جهت پیروزی در این مناطق رخ دهد.
- تلاش برای به فرسایش کشاندن ارتش یمن در مأرب که از حمایت کمیتههای مردمی برخوردار است. این اقدام احتمالاً از طریق کشاندن آنها به درگیریهای متعدد شامل جنگهای شبهنظامی در بیابان صورت گیرد.
- هدف قرار دادن شخصیتهای فرماندهی در جنبش انصار الله از طریق حملات هوایی. چرا که عربستان اعلام کرده "در صورت نیاز " این حملات ادامه خواهد داشت. ریاض برای رسیدن به این هدف به کمک مزدوران داخلی خود در یمن نیازمند است که همچنان اطلاعات و آمار دقیق را از یمن برای آن ها مخابره کنند.
با وجود تمامی این احتمالات، اقدام عربستان برای آغاز حمله زمینی نیز خیلی بعید به نظر نمیرسد، در صورت رفع فشارها از جبهه داخلی عربستان، ممکن است ریاض عملیات زمینی را در مرزهای شمالی یمن و برخی از مناطق ساحلی مثل ابین و خلیج عدن آغاز کند، علاوه بر این که همزمان پیشروی زمینی آن ها تحت حمایت سازمان القاعده ممکن است در منطقه حضرموت و از طریق گذرگاه مرزی الودیعة انجام شود. البته ریاض در صورت برنامهریزی برای چنین اقدامی باید از جنگی که در طول سالهای 2009 و 2010 بر ضد حوثی ها در مناطق مرزی به راه انداخته، عبرت گیرد، به ویژه آنکه قدرت انصار الله و تسلیحات آنها در آن زمان به اندازه 10 در صد از وضعیت کنونی نیز نبود.
غالب قنديل تحلیلگر مسائل منطقهای نیز در مقالهای در پایگاه خبری الشرق الجدید نوشت: واقعیت ها نشان میدهد که ائتلاف آمریکایی سعودی بعد از اعلام رسمی توقف عملیات طوفان قاطعیت تاکتیکهایی را در پیش گرفته که ادامه همان جنگی تجاوز طلبانه البته با ابزارهای متعدد دیگر است. هدف اصلی از این اقدامات همان تأثیرگذاری در معادلاتی است که بر روشهای حل سیاسی مسائل در یمن سلطه پیدا کرده و از شکست مفتضحانه ای که ممکن است فروپاشی سیاسی گستردهای در محور سلطه استعماری در منطقه را ایجاد کند، جلوگیری نماید.
قندیل در این مقاله می افزاید: نمودهای ادامه تجاوز سعودی آمریکایی به یمن از حملات هوایی گرفته تا محاصره دریایی که با مشارکت ناوگان آمریکایی دنبال می شود و همچنین مداخله عربستان سعودی از طریق افزایش حمایت از گروههای واپسگرا و مزدور و عناصر تروریستی داعش برای مبارزه با ارتش یمن و کمیتههای مردمی به ویژه در جنوب این کشور ادامه دارد. برنامه ریزان به دنبال ایجاد اقلیمی خودگردان هستند که بتوانند از آن به عنوان پایگاهی برای آغاز حملات نظامی از طریق استراتژی جنگ نیابتی استفاده کنند، هدف از این تلاشها حفظ برگههای تأثیر گذاری در معادلات یمن از طریق فشارها و عملیات متعدد و ایجاد جایگاه و حجم سیاسی برای گروههای باقیمانده وابسته به عربستان در داخل یمن است.
روش عربستان سعودی در ادامه این عملیات احتمالاً نسخهای مشابه حمله اخیر رژیم اسرائیل به نوار غزه آن هم بعد از اعلام توقف عملیات جنگی است که در نتیجه شکست حملات موشکی برای تأثیرگذاری در مذاکرات سیاسی از طریق میانجی های متعدد صورت گرفت. این تصمیم پس از آن صادر شد که ناتوانی این حملات در ایجاد تغییرات محوری در موازنه های قدرت خود را نشان داد. همین موضوع در معرکه جنگ در یمن نیز تکرار شد و نیروهای ارتش این کشور و یگانهای مردمی پیشرویهایی را در جبهههای متعدد از خود نشان دادند.
با وجود اینکه ایران و روسیه سعی دارند شکست عربستان سعودی در یمن را برای تسهیل در عقبنشینی های بیشتر آمریکا و عربستان برجسته نکنند، اما این شکست بسیار واضح و ملموس است. نتیجه عملی این شکست نیز بسیار گسترده خواهد بود و بعد از بروز واقعیتهای جدید، تأثیرات بلند مدتی در موازنه های منطقه ای خواهد داشت.
عربستان سعودی برای اولین بار پس از دهههای متمادی خود را به عنوان یک قدرت مداخله جوی خارجی نشان داد که به دنبال تسلط و سلطه بر کشور دیگر بود، این در حالی است که ریاض در تمامی جنگها و درگیریهای گذشته موفق شده بود خود را پشت گروههای قوی یمن مخفی نگه دارد و فعالیتهای سیاسی و عملی خود را با نفوذ در این گروهها و با روش سیاسی آنها دنبال کند.
این بار عربستان سعودی در یمنِ متحول شده به سختی به دنبال شرکا و متحدانی برای خود میگردد، آن هم بعد از اینکه بر ضد علی عبدالله صالح کودتا کرده و نفوذ قبیله ای خاندان آل احمر را از دست داده است. از این منظر ریاض به دنبال جلب توجه برخی گروههای جنبش جنوبی است که شاخههای مشخص القاعده بر ضد آنها شورش کرده اند. ریاض همچنین چارهای جز پناه بردن به شاخه واپس گرای اخوانالمسلمین و حمایت از گروههای داعشی در یمن و تلاش برای جمعآوری مزدوران و بسیج آنها بر ضد ارتش یمن در میان جمع اندکی از عناصر بروکراتیک در این کشور که با منابع مالی و وعدههای متعدد در مورد آینده سیاسی و ادامه هژمونی عربستان سعودی فریب می خورند، برای خود نمیبیند.
تمرکز در توقف نهایی تجاوز و پایان محاصره یمن در تمامی ابعاد خود هدف طبیعی گروههای ملیگرای یمن است که باید برای تحقق آن در تمامی ابعاد و اتفاقات و با استفاده از تمامی ابزارهای بازدارنده لازم دنبال شود. این تحرکات باید تلاشهای عربستان سعودی برای تحمیل روش مذاکره زیر آتش جنگ را که برگرفته از تجربههای صهیونیستی است، متوقف نماید. در همین راستا است که مقامات ملی گرای یمن اعلام کردند که توقف تجاوز عربستان پیش شرط آغاز گفتگوهای سیاسی در یمن بدون قید و شرط است که باید در مکانی بیطرف انجام گیرد تا روشهای اجرای توافق و سازش و مشارکت مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.
وظیفه دوستان ملت یمن و به ویژه روسیه و ایران حمایت از مواضع رهبران ملیگرای این کشور و سختگیری و موضعگیری در مورد لزوم رفع محاصره و توقف تجاوز به یمن است و آنها باید این موضوعات را به متحدان عربستان سعودی به ویژه آمریکا و پاکستان و ترکیه و مصر که به دنبال پوشش انزوا و شکست این کشور در یمن هستند، ابلاغ کنند.
دستاورد گرانبهای سعودی ها که در طی جنگ برای یمن محقق کرد، به عرصه رساندن ملی گرایی یمنی ها و متحد کردن جریانهای فعال در جامعه پیرامون پروژه استقلال طلب ملی بود و این رویکرد برای تقویت خود به توجه سیاسی و عملی نیاز دارد. همچنین هر اندازه نمودهای تجاوز و مداخله و خودکامگی در رفتار سعودی ها که ناشی از ناتوانی در تسلیم شدن در قبال تحولات و متغیرات این کشور است، بیشتر شود، این رویکردهای استقلال طلبانه تقویت خواهند شد.